۱۳۹۱ مرداد ۱۲, پنجشنبه

یک پرده از گودو


استراگون: شناخت! چی هست که بشناسم؟ در کلِ این زندگی کثافتم توی لجن وول خوردم ! بعد تو برام از مناظر اطراف حرف می زنی؟ به این تل تاپاله نگاه کن. هیچ وقت ازش جدا نبودم
ولادیمیر: آروم باش، آروم باش
استراگون: منظره هات مال خودت، با من از کرم ها بگو



در انتظار گودو... بکت

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر